سنگ امتحان
لغتنامه دهخدا
سنگ امتحان . [ س َ گ ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگ محک . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
مسی از زر بیالودی و می لایی چه سود اینجا
که آنگه ممتحن گردی که سنگ امتحان بینی .
این دل که در عیار و فانقد خالص است
بر سنگ امتحان زدنش احتیاج نیست .
که گفته ست شوم سنگ امتحان کسی
بس است همدم من طبع آزموده ٔ من .
مسی از زر بیالودی و می لایی چه سود اینجا
که آنگه ممتحن گردی که سنگ امتحان بینی .
این دل که در عیار و فانقد خالص است
بر سنگ امتحان زدنش احتیاج نیست .
که گفته ست شوم سنگ امتحان کسی
بس است همدم من طبع آزموده ٔ من .