زنگ و زنجیر
لغتنامه دهخدا
زنگ و زنجیر. [ زَ گ ُ زَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) زنگ و زنجیری که فقرای غُلات و بیقیدان در کمر بندند. (بهار عجم ) (آنندراج ) :
بود مشکل من ز تدبیر من
دل و ناله شد زنگ و زنجیر من .
قلندرمشربم گردیده ملک فقر تسخیرم
دهن خوانی کند بر پادشاهان زنگ و زنجیرم .
بود مشکل من ز تدبیر من
دل و ناله شد زنگ و زنجیر من .
قلندرمشربم گردیده ملک فقر تسخیرم
دهن خوانی کند بر پادشاهان زنگ و زنجیرم .