دولابی
لغتنامه دهخدا
دولابی . (ص نسبی ) منسوب و متعلق به دولاب . (ناظم الاطباء). || دوار. گردان . گِرد گرد.
- چنبر دولابی ؛ آسمان :
نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی
گشته از گردش این چنبر دولابی .
- حرکت دولابی ؛ چرخیدن چنانکه دولاب یعنی چرخ چاه .
- سپهر دولابی ؛ آسمان :
بس بگردید و بس بخواهد گشت
بر سر ما سپهر دولابی .
- فلک دولابی ؛ چرخ دولابی ، آسمان .
|| دولاب باز. مرد مفرط در معامله به ادای وجه . (از آنندراج ).
- چنبر دولابی ؛ آسمان :
نگرید آبی و آن رنگ رخ آبی
گشته از گردش این چنبر دولابی .
- حرکت دولابی ؛ چرخیدن چنانکه دولاب یعنی چرخ چاه .
- سپهر دولابی ؛ آسمان :
بس بگردید و بس بخواهد گشت
بر سر ما سپهر دولابی .
- فلک دولابی ؛ چرخ دولابی ، آسمان .
|| دولاب باز. مرد مفرط در معامله به ادای وجه . (از آنندراج ).