خواب خرگوش
لغتنامه دهخدا
خواب خرگوش . [ خوا / خا ب ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شکل خوابی که خرگوشان کنند. خوابی که یکی از دو چشم باز یا هر دو نیم باز باشد. (یادداشت مؤلف ). || کنایه از تغافل :
شیر اجل است در کمین واقف باش
در بیشه ٔ شیر خواب خرگوش مکن .
|| فریب . (غیاث اللغات ) (از برهان قاطع) (از شرفنامه ٔ منیری ) :
خواب خرگوش بداندیش تو خود چندان است
کابن سیرین قضا دم نزند در تأویل .
هم خواب خرگوشم دهی خار جگرجوشم نهی
ای از تو آغوشم تهی خوابم همه خار آمده ست .
درین ره جزین خواب خرگوش نیست
که خسبنده ٔ مرگ را هوش نیست .
چو روباهان و خرگوشان منه گوش
به روبه بازی این خواب خرگوش .
ترک خواب و غفلت خرگوش کن
غرش این شیر ای خر گوش کن .
شیر اجل است در کمین واقف باش
در بیشه ٔ شیر خواب خرگوش مکن .
|| فریب . (غیاث اللغات ) (از برهان قاطع) (از شرفنامه ٔ منیری ) :
خواب خرگوش بداندیش تو خود چندان است
کابن سیرین قضا دم نزند در تأویل .
هم خواب خرگوشم دهی خار جگرجوشم نهی
ای از تو آغوشم تهی خوابم همه خار آمده ست .
درین ره جزین خواب خرگوش نیست
که خسبنده ٔ مرگ را هوش نیست .
چو روباهان و خرگوشان منه گوش
به روبه بازی این خواب خرگوش .
ترک خواب و غفلت خرگوش کن
غرش این شیر ای خر گوش کن .