جان شما
لغتنامه دهخدا
جان شما. [ ن ِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یعنی سوگند بجان شما. (شرفنامه ٔ منیری ). این عبارت در جایی استعمال کنند که کسی چیزی را بکسی بسپارد و سفارش نماید که این را نیکو دار و محافظت کن . (آنندراج ) :
جان شیرین من است این شعر و من پیش شما
می سپارم جان خود جان من و جان شما.
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما.
جان من فدای جان شما باد. این سماع از خدمت امیرشهاب الدین حکیم کرمانی است . (شرفنامه ٔ منیری ).
جان شیرین من است این شعر و من پیش شما
می سپارم جان خود جان من و جان شما.
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما.
جان من فدای جان شما باد. این سماع از خدمت امیرشهاب الدین حکیم کرمانی است . (شرفنامه ٔ منیری ).