ترجمه مقاله

تناول

لغت‌نامه دهخدا

تناول . [ ت َ وُ ] (ع مص )گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : ناولته فتناول . (منتهی الارب ). تناولت بنا الرکاب مکان کذا؛ بلغت بنا الیه . (اقرب الموارد). فراگرفتن و برداشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). فراگرفتن . (مجمل اللغة). دریافت بخشش و انعام . (ناظم الاطباء). || مجازاً بمعنی خوردن مستعمل . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خوردن و آشامیدن . (ناظم الاطباء) : دست تناول آنگه به طعام برند که متعلقان و زیردستان بخورند. (گلستان ).
ترجمه مقاله