تاپاک
لغتنامه دهخدا
تاپاک . (اِ) طپیدن و اضطراب و بیقراری . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (جهانگیری ). بیقراری و تب داشتن و مصدر آن تپیدن وبطاء معرب است . (آنندراج ) (انجمن آرا) :
از غم و غصه دل دشمنت باد
گاه در تاپاک و گاهی در سنخج .
تا پاک جان از حد گذشت ، افتاد گانرا بردرت
بر نیم بسمل کشتگان دستوریی ده ناز را.
رجوع به تپاک شود.
از غم و غصه دل دشمنت باد
گاه در تاپاک و گاهی در سنخج .
تا پاک جان از حد گذشت ، افتاد گانرا بردرت
بر نیم بسمل کشتگان دستوریی ده ناز را.
رجوع به تپاک شود.