ترجمه مقاله

بندبازی

لغت‌نامه دهخدا

بندبازی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) نام بازیی است که بازیگران چوبی دراز و بزرگ استاده کرده طنابها می بندند و بازیگری سبوئی آب پر کرده بر آن طنابها می دود و آن بازی را به اصطلاحات بندبازی گویند. (آنندراج ). قسمی از بازی و برجهیدگی بر روی طناب . (ناظم الاطباء). عمل و شغل بندباز. ریسمان بازی . آکروباسی . نوع نمایش ورزشی که در آن شخص بر روی بند عملیات بدنی انجام دهد و هنرنمایی کند. بندباز برای حفظ تعادل خود روی بند معمولاً چوبی در دست میگیرد. در بندبازی شخص دوم بنام یالانچی وجود دارد که در صحنه ٔ زمین زیر بند اداهای مضحک درآورد. (فرهنگ فارسی معین ) :
کنون همچو بازیگران گاه کشتن
کند همتش را همی بندبازی .

سوزنی .


ترجمه مقاله