26 فرهنگ

تمثال نصفي

دیکشنری عربی به فارسی

مجسمه نيم تنه , بالا تنه , سينه , انفجار , ترکيدگي , ترکيدن , خرد گشتن , ورشکست شدن , ورشکست کردن , بيچاره کردن