26 فرهنگ

یک زبان

/yekzabān/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. هم‌صدا؛ هم‌آواز.
۲. هماهنگ؛ متفق.
⟨ یک‌زبان شدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. هماهنگ شدن؛ متحد شدن.
۲. [قدیمی] با خلوص نیت رفتار کردن.
⟨ یک‌زبان گردیدن: (مصدر لازم) [مجاز] = ⟨ یک‌زبان شدن