26 فرهنگ

ترجمه مقاله

گول

/gul/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

جایی که آب کمی‌ در آن ایستاده باشد؛ تالاب؛ حوض: ◻︎ گولی تو از قیاس که گر برکشد کسی / یک کوزه آب از او به زمان تیره‌گون شود (عنصری: ۳۳۰).