گلیزه/gelize/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= کوزه: ◻︎ چو کرد او گلیزه پر از آب جوی / به آب گلیزه فروشست روی (منطقی: شاعران بیدیوان: ۲۰۴).