گرسنه چشم/goro(e)sneča(e)šm/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآزمند؛ حریص: ◻︎ ز من مرنج چو بسیار بنگرم سویت / گرسنه چشمم و سیری ندارم از رویت (سعدی: لغتنامه: گرسنهچشم).