گرست/gar[a]s[a]t/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبسیار مست؛ سیاهمست: ◻︎ باز رسید مست ما داد قدح به دست ما / گر دهدی به دست تو شاد و خوشی و گرستی (مولوی: لغتنامه: گرست).