26 فرهنگ

ترجمه مقاله

گرست

/gar[a]s[a]t/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

بسیار مست؛ سیاه‌مست: ◻︎ باز رسید مست ما داد قدح به دست ما / گر دهدی به دست تو شاد و خوشی و گرستی (مولوی: لغت‌نامه: گرست).