کنجل
/konjol/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. هرچیز پیچیده و درهمکشیدهشده، مانند خمیر نان که در تنور بیفتد و درهمکشیده و گلوله شود.
۲. ویژگی دست یا پایی که انگشتان آن درهمکشیده و کجوکوله باشد.
۲. ویژگی دست یا پایی که انگشتان آن درهمکشیده و کجوکوله باشد.