26 فرهنگ

کنب

/kanab/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

= کنف۱: ◻︎ دختر رز که تو بر طارم تاکش دیدی / مدتی شد که بر آونگ سرش در کنب است (انوری: ۴۹).