26 فرهنگ

کلند

/ko(a)land/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. = کلنگ۱: ◻︎ کو حمیت تا ز تیشه وز کلند / این چنین کُه را به‌کلی برکنند (مولوی: ۲۴۱).
۲. کلون و قفل چوبی پشت در.