26 فرهنگ

ترجمه مقاله

کفشیر

/kafšir/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. بوره؛ تنکار؛ ارزیز؛ قلعی.
۲. ظرف مسی یا برنجی شکسته که لحیم شده باشد.