کش کشان/kaškašān, keškešān/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدر حالت کشیدن؛ کشانکشان: ◻︎ کشکشانش آوریدند آن طرف / او فغان برداشت در تشنیع و تَف (مولوی: ۴۵۸).