26 فرهنگ

ترجمه مقاله

کردگار

/kerd[e]gār/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. انجام‌دهنده؛ فعال.
۲. از نام‌های خداوند.
۳. (قید) [قدیمی] به‌عمد؛ عمداً: ◻︎ نه چون پورِ میرِ خراسان که او / عطا را نشسته بُوَد کردگار (رودکی: ۵۰۱).
۴. [قدیمی] آفریننده؛ خالق.