کرخ/karax, kerex/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بیحس: ◻︎ سر چاه چنین مباش کرخ / زآنکه چاه است بر سر دوزخ (آذری طوسی: مجمعالفرس: کرخ).۲. (قید) با حالت سستی و بیحالی.