26 فرهنگ

کبست

/kabast/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. (زیست‌شناسی) = حنظل
۲. زهر.
۳. هر ‌چیز تلخ؛ کوشت؛ پهی؛ زهرگیاه؛ شرنگ: ◻︎ روز من گشت از فراق تو شب / نوش من شد ازآن دهانت کبست (اورمزدی: شاعران بی‌دیوان: ۲۷۵).