26 فرهنگ

کافوربیز

/kāfurbiz/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. کافوربیزنده؛ کافوربار.
۲. [مجاز] بارندۀ برف: ◻︎ هوا کافوربیزی می‌نماید / هوای ما اگرسرد است شاید (نظامی۲: ۲۷۸‌).