26 فرهنگ

کاریگر

/kārigar/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کارگر ماهر؛ صنعت‌کار: ◻︎ بدانست کاریگر راست‌گوی / که عیب آورد مرد دانا بر اوی (فردوسی: ۸/۲۹۰).