کاریگر/kārigar/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکارگر ماهر؛ صنعتکار: ◻︎ بدانست کاریگر راستگوی / که عیب آورد مرد دانا بر اوی (فردوسی: ۸/۲۹۰).