26 فرهنگ

کارستان

/kārestān/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. کار بزرگ و برجسته.
۲. [قدیمی] محل کار؛ کارگاه.
۳. [قدیمی] قصه؛ حکایت؛ داستان: ◻︎ خم زلف تو دام کفر و دین است / ز کارستان او یک شمّه این است (حافظ: ۱۲۸).