کارستان
/kārestān/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. کار بزرگ و برجسته.
۲. [قدیمی] محل کار؛ کارگاه.
۳. [قدیمی] قصه؛ حکایت؛ داستان: ◻︎ خم زلف تو دام کفر و دین است / ز کارستان او یک شمّه این است (حافظ: ۱۲۸).
۲. [قدیمی] محل کار؛ کارگاه.
۳. [قدیمی] قصه؛ حکایت؛ داستان: ◻︎ خم زلف تو دام کفر و دین است / ز کارستان او یک شمّه این است (حافظ: ۱۲۸).