کارآگاهی
/kār[']āgāhi/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. کارآگاه بودن.
۲. باخبر بودن از حقیقت کارها: ◻︎ چه نیکو مطاعیست کارآگهی / کز این نقد عالم مبادا تهی (نظامی۵: ۸۱۷).
۲. باخبر بودن از حقیقت کارها: ◻︎ چه نیکو مطاعیست کارآگهی / کز این نقد عالم مبادا تهی (نظامی۵: ۸۱۷).