چربک
/čarbak/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. چربی؛ خامه؛ سرشیر؛ قیماق.
۲. [مصغرِ چربه] ‹چلپک، چلپل، چواک، چواکک› نوعی نان که در روغن سرخ میکنند و برای شادی روح مردگان به همراه حلوا بین مردم پخش میکنند؛ چربه؛ نان روغنی: ◻︎ نسیم چربک و حلوا به مردگان چو رسد / به بوی هر دو برآرند دست و سر ز قبور (بسحاق اطعمه: لغتنامه: چربک).
۳. [مصغرِ چربه] [قدیمی] کاغذی چربشده که در قدیم نقاشان برای گرده برداشتن تصویر یا نقشه به کار میبردند.
۲. [مصغرِ چربه] ‹چلپک، چلپل، چواک، چواکک› نوعی نان که در روغن سرخ میکنند و برای شادی روح مردگان به همراه حلوا بین مردم پخش میکنند؛ چربه؛ نان روغنی: ◻︎ نسیم چربک و حلوا به مردگان چو رسد / به بوی هر دو برآرند دست و سر ز قبور (بسحاق اطعمه: لغتنامه: چربک).
۳. [مصغرِ چربه] [قدیمی] کاغذی چربشده که در قدیم نقاشان برای گرده برداشتن تصویر یا نقشه به کار میبردند.