26 فرهنگ

چرب دست

/čarbdast/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. چیره‌دست؛ چابک‌دست؛ تردست؛ زبردست؛ جلد و چابک؛ کسی که در کار خود زبردست و ماهر باشد: ◻︎ سخن را نگارندۀ چرب‌دست / به نام سکندر چنین نقش بست (نظامی: ۱۰۳۸).
۲. هنرمند؛ شیرین‌کار.