چرازن/čerāzan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهحیوان علفخوار در حال چریدن؛ چرنده؛ چراکننده: ◻︎ به هر وادی چو رفتندی چرازن / تو گویی موج میزد سیل روغن (جامی: ۱۰۹).