چارابرو/čār[']abru/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوجوانی که تازه پشت لبش موی درآورده؛ نوخط؛ جوان زیبا که در پشت لب او بهاندازۀ ابرو موی درآمده است: ◻︎ بلاست عاشقی نوخطان چارابرو / ز چار موجهٴ دریا نجات ممکن نیست (صائب: لغتنامه: چارابرو).