پیشه
/piše/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. هر کاری که کسی برای امرار معاش در پیش بگیرد؛ شغل؛ حرفه؛ کار؛ هنر: زراعتپیشه.
۲. عادت و خوی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آزپیشه، بدپیشه، بیدادپیشه، جفاپیشه، خردپیشه، ستمپیشه، عاشقپیشه، عیارپیشه، کرمپیشه، گداپیشه، هنرپیشه.
〈 پیشه ساختن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = 〈 پیشه کردن
〈 پیشه کردن: (مصدر متعدی)
۱. پیشه کردن؛ پیشه ساختن.
۲. کاری را حرفه و شغل خود قرار دادن.
〈 پیشه گرفتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = 〈 پیشه کردن: ◻︎ هر آنکس که او پیشه گیرد دروغ / ستمگاره خوانیمش و بیفروغ (فردوسی: ۷/۴۵۴).
۲. عادت و خوی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آزپیشه، بدپیشه، بیدادپیشه، جفاپیشه، خردپیشه، ستمپیشه، عاشقپیشه، عیارپیشه، کرمپیشه، گداپیشه، هنرپیشه.
〈 پیشه ساختن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = 〈 پیشه کردن
〈 پیشه کردن: (مصدر متعدی)
۱. پیشه کردن؛ پیشه ساختن.
۲. کاری را حرفه و شغل خود قرار دادن.
〈 پیشه گرفتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = 〈 پیشه کردن: ◻︎ هر آنکس که او پیشه گیرد دروغ / ستمگاره خوانیمش و بیفروغ (فردوسی: ۷/۴۵۴).