26 فرهنگ

پیش دستی

/pišdasti/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. دست دراز کردن برای انجام دادن کاری.
۲. گرفتن چیزی پیش از دیگران.
۳. در کاری بر کسی پیشی گرفتن: ◻︎ تو پیروزی ار پیش‌دستی کنی / سرت پست گردد چو سستی کنی (فردوسی: ۷/۲۱۱).
۴. (اسم، صفت نسبی) بشقاب سر سفره؛ بشقاب خالی که در سر سفره می‌گذارند تا هر خوراکی را که می‌خواهند در آن بگذارند و بخورند.