26 فرهنگ

پیرامون

/pirāmun/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

اطراف و دوروبر کسی یا چیزی یا جایی؛ گرداگرد؛ دوروبر؛ دورتادور؛ گردبرگرد.