پژوهنده
/pažuhande/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. محقق.
۲. [قدیمی] جستجوکننده؛ تفحصکننده؛ جوینده: ◻︎ پژوهندهای بود حجتنمای / در آن انجمن گشت شاه آزمای (نظامی۵: ۸۶۹).
۳. [قدیمی] مرد خردمند و دانا.
۲. [قدیمی] جستجوکننده؛ تفحصکننده؛ جوینده: ◻︎ پژوهندهای بود حجتنمای / در آن انجمن گشت شاه آزمای (نظامی۵: ۸۶۹).
۳. [قدیمی] مرد خردمند و دانا.