26 فرهنگ

پژولاندن

/pažulāndan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. پژمرده ساختن.
۲. افسرده کردن.
۳. رنجه کردن: ◻︎ گر روانم را پژولانند زود / صد در محنت بر ایشان برگشود (مولوی: ۹۸۱).