پژولاندن
/pažulāndan/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. پژمرده ساختن.
۲. افسرده کردن.
۳. رنجه کردن: ◻︎ گر روانم را پژولانند زود / صد در محنت بر ایشان برگشود (مولوی: ۹۸۱).
۲. افسرده کردن.
۳. رنجه کردن: ◻︎ گر روانم را پژولانند زود / صد در محنت بر ایشان برگشود (مولوی: ۹۸۱).