26 فرهنگ

ترجمه مقاله

پژ

/paž/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. تپه؛ پشته؛ کتل: ◻︎ سفر خوش است کسی را که با مراد بُوَد / اگر سراسر کوه و پژ آیدش در پیش (خسروانی: شاعران بی‌دیوان: ۱۱۶).
۲. کوه.
۳. سر کوه.
۴. زمین پست و بلند.