26 فرهنگ

ترجمه مقاله

پشیمان

/pašimān/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

کسی که از کاری که کرده شرمگین و ناخشنود باشد و نخواهد آن کار را تکرار کند: ◻︎ پشیمان شد از کرده و خوی زشت / بفرمود بر سنگ گورش نبشت (سعدی۳: ۴۹۸).