26 فرهنگ

پس افکنده

/pas[']afkande/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. پس‌افتاده.
۲. اندوخته؛ ذخیره؛ پس‌انداز: ◻︎ هم به علم خودش بده پندی / که نداری جز این پس‌افکندی (اوحدی: ۵۴۳).