26 فرهنگ

پرسم

/parsom/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

آردی که موقع زواله کردن خمیر بر آن بپاشند تا به جایی نچسبد: ◻︎ نمک گشت چون سرکه رویش سیاه / خمیرش ز پرسم به سر ریخت کاه (بسحاق اطعمه: مجمع‌الفرس: پرسم).