پتواز
/patvāz/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. نشیمنگاه پرندگان؛ لانه.
۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.
۳. چوببستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: ◻︎ دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغتنامه: پتواز).
۴. پاسخ؛ جواب.
۵. (اسم مصدر) اجابت؛ قبول: ◻︎ به امّید رفتم به درگاه او / امید مرا جمله پتواز کرد (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۵).
۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.
۳. چوببستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: ◻︎ دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغتنامه: پتواز).
۴. پاسخ؛ جواب.
۵. (اسم مصدر) اجابت؛ قبول: ◻︎ به امّید رفتم به درگاه او / امید مرا جمله پتواز کرد (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۵).