26 فرهنگ

پتر

/patar/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

تکۀ فلز یا چیز دیگر که بر روی آن طلسم یا تعویذ بنویسند: ◻︎ چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی: ۱۶۴).