26 فرهنگ

پاشیدن

/pāšidan/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. ریختن و پراکنده کردن هر چیز پاشیدنی؛ افشاندن.
۲. (مصدر لازم) ریخته شدن و پراکنده شدن.