ولوله
/velvele/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. سروصدای بسیار؛ شلوغی.
۲. فتنه؛ آشوب: در شهر ولولهای بهپا شده بود.
۳. [قدیمی] بحث و سخن پیرامون چیزی؛ شایعه.
۴. [قدیمی] ترس و وحشت.
۲. فتنه؛ آشوب: در شهر ولولهای بهپا شده بود.
۳. [قدیمی] بحث و سخن پیرامون چیزی؛ شایعه.
۴. [قدیمی] ترس و وحشت.