هیون
/hayun/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. شتر.
۲. شتر تندرو.
۳. شتر بزرگ: ◻︎ تو را کوهپیکر هیون میبرد / پیاده چه دانی که خون میخورد (سعدی۱: ۱۷۵).
۴. اسب.
۲. شتر تندرو.
۳. شتر بزرگ: ◻︎ تو را کوهپیکر هیون میبرد / پیاده چه دانی که خون میخورد (سعدی۱: ۱۷۵).
۴. اسب.