26 فرهنگ

ترجمه مقاله

هنج

/hanj/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. = هنجیدن
۲. هنجنده؛ کشنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ کمندی عدو‌هنج از بهر کین / فرو‌هشته چون اژدهایی ز زین (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۸۸).