همیدون/hamidun/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادههمیندم؛ اکنون؛ همچنین: ◻︎ همیدون من از لشکر خویش مرد / گزینم چو باید ز بهر نبرد (فردوسی۱: ۱/۶۹۲).