26 فرهنگ

هسیر

/hasir/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

۱. یخ: ◻︎ امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی‌ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی: لغت‌نامه: هسیر).
۲. یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می‌بندد.