هزوارش/hozvāreš/فرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخواندن کلمهای با تلفظی غیر از آنچه نوشته شده؛ بعضی کلمات آرامی که در موقع خواندن ترجمۀ پهلوی آن را به زبان میآوردند، مثلاً به جای جلتا میخواندند پوست و به جای ملکا میخواندند شاه.