هرز
/harz/فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده
۱. آنچه بر اثر استفادۀ پیاپی کارکرد آن مختل شود، مثل پیچومهره یا چاقو.
۲. بیفایده؛ بیمصرف.
۳. گیاه بیمصرف که در میان گیاهان مفید میروید و به آنها آسیب میزند.
۲. بیفایده؛ بیمصرف.
۳. گیاه بیمصرف که در میان گیاهان مفید میروید و به آنها آسیب میزند.