26 فرهنگ

ترجمه مقاله

هر

/her[r]/

فرهنگ فارسی عمید / قربان‌زاده

راندن و خواندن گوسفندان.
⟨ هر را از بر ندانستن: [عامیانه، مجاز]
۱. نیکویی را از بدی تمیز ندادن.
۲. چیزی ندانستن؛ چیزی نفهمیدن.